شیوه های جدید تدریس
حرکت نظام آموزشی همگام با آموزشهای نوین جهانی مستلزم بهره گیری از روشهای نو پدید تدریس و آموزش هست . این موضوع از سه جنبه قابل تامل می باشد :
اول بکارگیری فناوریهای متداول و مرسوم و به زور و رایج در جهان در امر آموزش
دوم بوجود آمدن موضوعات جدید در زندگی و متعاقب آن نیاز به استفاده از روشهای موثر جدید ، در آموزش این موضوعات به دانش آموزان
سوم برخی از علوم و نوآوریهای جدید به طور ذاتی با روشهای جدید بدست آمده و ارائه شده اند و از طریق روشهای سنتی قابل عرضه نیستند .
در جهان امروز دانش آموزان و خانواده ها به وسایل و تجهیزات ارتباطی پیشرفته دسترسی دارند و به راحتی برخی از مفاهیم را با همین ابزارها در کوتاهترین زمان یاد می گیرند .
باید قبول کرد که علوم تجربی امروز مثل فیزیک و شیمی را نمی توان به راحتی با روشهای دیروز ارائه کرد و اگر ما چنین می کنیم دستیابی دانش آموزان به مفاهیم عمیق و ماندگار کاربردی ، روز به روز کمتر می شود . دانش آموزان با روشهای کهنه در این حیطه دچار مشکل شده اند و به ناچار سعی می کنند حافظه خود را تقویت بخشیده و با تخیلات گسترده مفاهیم را به ذهن بسپارند .
دانش آموزان دهه های قبل همین مفاهیم را با روشهای قدیمی یاد می گرفتند و برای مدت طولانی تری قادر به بازگویی و استفاده از آنها بودند اما دانش آموزان کنونی با همان روشها مطالب را دیرتر درک کرده و به زودی هم فراموش می کنند ! علت این است که آموزشهای مدرسه ای و آموزشهای غیر مدرسه ای در دوران کنونی با روشهای متفاوتی ارائه می شود که در قدیم تفاوتها در این حد نبوده است و به همین سبب آنها نسبت به آموزش مدرسه ای دچار بدبینی و در مجموع دچار تعارض گردیده اند .
امروزه بشر در کره خاک به این توانمندی رسیده است که در کمتر از یک دهه تمامی دانشهای خود را دو برابر می سازد ؛ این موضوع سرعت انتقال و تولید را نشان می دهد . دانش آموز زمانیکه سرعت یادگیری مدرسه ای را با خارج از مدرسه مقایسه می کند ، کلاس درس را محیطی کند ، خسته کننده و غیر پویا ارزیابی کرده و با برنامه های مدرسه همراه نمی شود ؛ در این دیدگاه دو خسارت متوجه دانش آموز و مدرسه است ، یکی فرصت های از دست رفته ، دیگری بدبینی دانش آموز و معلم نسبت به یکدیگر .
اگر می توان یک مبحث فیزیک را از طریق تصاویر چند بعدی و متنوع رایانه ای و بهره گیری از صدا ، نور و رنگ مناسب در زمان کوتاهی به دانش آموز ارائه کرد و او این امکان را درک کرده است دیگر با روشهای منسوخ گذشته راه به جایی نمی بریم و در عمل او را به سویی هدایت می کنیم که برای گذر از این دوره تحصیلی و ورود به دوره تحصیلی بعدی یعنی مراکز آموزش عالی از تکنیکهای میان بر استفاده کند .
کلاسهای تند خوانی ، تقویت حافظه ، موفقیت در آزمون ، روشهای تست زنی ، یادگیری تضمینی در زمان کوتاه ، آزمونهای آزمایشی ، پاسخگویی به سؤالات چهار گزینه ای بدون دانستن جواب آنها ، کلاسهای کنکور ، دبیر خصوصی ، خرید و فروش سؤالات امتحانی ، تقلب ، ...
موضوعات جدید که به فراخور وضعیت زمانه به فهرست دروس دوره متوسطه اضافه می گردند نیاز به ارائه با روشهای متناسب با همان موضوع دارند به طور مثال درس مهارتهای زندگی از جمله سر فصلهای جدیدی است که در اکثر نقاط جهان به مجموعه دروس دوره متوسطه اضافه گردیده و ارائه مطلوب این درس در بهبود وضعیت آموزشی و تربیتی و اجتماعی دانش آموز نقش بسیار ارزنده ای دارد اما کاربرد روشهای سنتی در ارائه این درس نتیجه ای در بر نخواهد داشت و باید از روشهای فعال تدریس و بخصوص مشارکت همه جانبه دانش آموزان در ارائه این درس استفاده کرد . در واقع چنین دروسی در آموزش جهانی نقش تسهیل کننده در موفقیت اجرای تمامی برنامه های زندگی را دارند .
در رابطه با سایر دروسی که از قبل در برنامه درسی دانش آموزان بوده اند باید به این نکته توجه نمود که ممکن است نام کتاب و درس تغییر نکرده باشد اما مطالب مندرج در کتاب الزاماً باید از دانش جدید و روز دنیا تبعیت کند و ما ناگزیر از به کار گیری روشهای تدریس متناسب با وضعیت موجود هستیم .
در آموزش مبتنی بر روشهای تدریس مورد قبول قرن بیست و یکم باید در برنامه ریزی آموزشی و درسی به نکات زیر کاملاً توجه کرد :
1. بهبود محیط یادگیری
2. غنی سازی یادگیری در واحد زمان (سرعت بخشیدن به یادگیری + کاربردی شدن یادگیری)
3. ابزارهای یادگیری
4. یادگیری مشارکتی (مشارکت فعال دو سویه)
5. فرصتهای یادگیری
6. توسعه فرا شناخت به موازات شناخت
7. تنوع روشهای تدریس
8. ترکیب روشهای تدریس در موقعیتهای گوناگون
9. متناسب سازی روش تدریس با شخصیت یادگیرنده
10. کمیت و کیفیت تدریس
11. فرآیند یادگیری بر مبنای انگیزش یاد گیرنده و یاد دهنده باشد .
12. تدریس برای معلم و شاگرد لذت بخش باشد .
در محیطی به نام کلاس از آن یاد می شود باید برا طرفین کشش انگیزشی وجود داشته باشد و اگر دانش آموز یا معلم این کشش را نداشته باشند ادامه کار سخت خواهد بود و در بسیاری از نقاط دنیا از جمله ایران در دوران کنونی در بیشتر کلاسها نه معلم و نه دانش آموز از نظام انگیزشی قوی برای ادامه کار برخوردار نیستند و نتیجه این روند باعث خواهد شد که هیچکدام از محیط لذت نبرند و محیط خسته کننده و غیر قابل تحمل جلوه کند .
در روشهای تدریس جدید باید به نظرات و عواطف یادگیرنده و یاد دهنده بیشتر توجه شود تا کلاس از موقعیت انفعالی خارج گردد و در مسیر پویایی و تولید دانش قرار گیرد . اگر کلاس پویا باشد و تولید علم جایگزین انتقال علم شود ، آنگاه نقشهای معلم و شاگرد قابل جابجایی است و در یک نظام تبادلی یا مشارکتی ، یادگیری منشاء تقویت انگیزش هر دو طرف خواهد شد .
برای جایگزین کردن روشهای جدید بجای روشهای سنتی نمی توان انتظار داشت که در یک دوره کوتاه ، همه چیز تغییر کند اما القاء روشهای جدید به صورت تدریجی نیز نباید آنچنان آهسته صورت پذیرد که نظام آموزشی ما با جهان فاصله زیاد داشته باشد .
در آموزش ابتدایی و روشهای جدید تدریس ، تجربه های موفقی در دو دهه اخیر داشته ایم و در آموزش متوسطه می توان از این تجربیات بهره گرفت .
نکته آخر اینکه انضباط در بطن روش تدریس باید جای داشته باشد و اگر به این موضوع با دقت پرداخته نشود اجرای هر روشی از ابتدا توسط معلم و دانش آموز با مشکل مواجه خواهد شد ؛ منظور از انضباط مقررات خشک و تنبیهی نیست بلکه راهکارهایی است که در محیط کلاس ، فعالیتها و نگرشها و عواطف عوامل انسانی را یکسو و معطوف به هدف نماید .